برای وقتت برنامه ریزی میکنی؟

انسان های بی برنامه معمولا روال پوچ و رو به زوالی را در نظر میگیرند و اینکه این کار را از عمد نمیکنند. آنها وقتی به خود می آیند میبینند ساعت ها در فضای مجازی بودند یا ساعت ها به جایی زل زده اند. وقتی تصمیم میگیرند بروند کاری مهم انجام بدهند با بی برنامگی که دارند کار را کامل جلو نمیبرند.

 

برای فردی مثل من که مدیریت میخواند این موضوع خیلی حیاتیست که اول از همه زندگی خودم را مدیریت کنم.

 

قطعا برنامه نوشتن نباید زندگی رباتگونه و یکنواخت و خسته کننده ای برای شما رقم بزند بلکه باید برای ذهن شما این پیشفرض را قرار بدهد که میدانید دارید چیکار میکنید و چه چیزهایی برای شما اولویت هستند

 

امروزه همه کتاب های انگیزشی میخوانند.

این تب خواندن کتاب های روانشاسی زرد درست است که به کتابخوانی و سرانه مطالعه ما کمک کرده و من از این بابت خیلی خوشحالم ولی عوارض خود را هم داشته است مثلا همه میدانند باید برای هدف جنگید، باید برنامه ریزی داشت، باید مثل ه باشی تا خورده نشی، باید قورباغه ات را قورت بدی و

خب این موضوع باعث شده همه بخواهند در زمینه هدف گذاری یا برنامه ریزی سطح متفاوتی از دیگران را نشان بدهند و نتیجه؟ 

همه چیز زندگی ما تبدیل شده به تلاشی برای رسیدن به موفقیت

 

میگوییم آرامش نداریم؟ جواب: بگذار موفق بشوی آرامش هم بدست میاری

میگوییم احساس تنهایی میکنیم: جواب : بگذار موفق شوی همه میایند سمتت

میگوییم برای خانواده وقت نمیگذاریم: جواب بگذار موفق شوی همش با خانوادت میشوی

 

من منکر این موضوع نمیشوم که موفقیت باعث میشود خیلی چیزهای نداشته را بدست آوریم و حتی کاملا موافق هستم که برای رسیدن به هر قله ای باید سختی و رنج رسیدن به ان را هم نیز تحمل کرد اما.

 

گاهی باید زندگی کرد

این را به این خاطر میگویم که باید بین چهار ساعت مطالعه برای هدفی تصمیم گرفتم چهار ساعت در کنار خانوادم و عزیزانم باشم و کمی بیشتر به انها عشق بورزم 

 

راستی مگر ما چقدر عمر میکنیم؟

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها